Web Analytics Made Easy - Statcounter

دارنده ۷ مدال طلای کشتی فرنگی المپیک و جهان ضمن تمجید از همه ملی‌پوشان فرنگی ایران، تاکید کرد که به اندازه تمام مدال‌هایی که خودش گرفته، برای برنز پژمان پشتام خوشحال شده است. - اخبار ورزشی -

حمید سوریان در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم در مورد رکوردشکنی کشتی فرنگی در تعداد فینالیست‌ها در تاریخ مسابقات جهانی اظهار داشت: تا کنون هیچ وقت چنین شرایطی را تجربه نکرده بودیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خدا را هزار مرتبه شکر که این اتفاقات در نروژ رقم خورد. خوشحالیم که این چند روز از اینجا در نروژ خبرهای خوبی از کشتی ایران مخابره شده است.

وی در مورد اینکه آیا فکرش را می‌کرد که کشتی در اسلو تا این حد مردم را شگفت زده و خوشحال کند، تصریح کرد: بله فکرش را می‌کردیم، من روی فرنگی اشرافم بهتر بود ولی در مجموع هم پتانسیل آزاد و هم فرنگی را می‌شناختم. خداراشکر که تا الان همه چیز شیرین بوده و دعا می‌کنم امروز هم در فینال دو وزن 63 و 67 کیلوگرم ادامه داشته باشد.

قهرمان المپیک 2012 لندن هدف اصلی کشتی را المپیک دانست و عنوان کرد: طی دو سال اخیر برنامه کشتی با هدف کوتاه مدت المپیک 2020 توکیو و هدف بلندمدت المپیک 2024 پاریس دنبال شد. همه این بچه‌ها جوان هستند و آینده دار، قطعا روز به روز بهتر خواهند شد.

سوریان با اشاره به اینکه نفر سوم جهان در وزن 82 کیلوگرم در یک سال گذشته مادرش را از دست داده و روزهای سختی را سپری کرده است، به تسنیم گفت: من سال‌هاست پژمان پشتام را به واسطه همشهری بودن از نزدیک می‌شناسم. او پسر و دوست داشتنی و مأخوذ به حیایی است. او مادرش را از دست داده و مدالش را تقدیم به روح مادرش کرده است. کاش مادرش زنده بود و مدال پسرش را می‌دید،  ولی نیست و قطعا روح مادرش از این اتفاق شاد شده است. پژمان پسر زحمت‌کشی است، از نزدیک روی او شناخت دارم و با مسائل زندگی‌اش آشنا هستم. به همین دلیل امروز برایش خیلی خوشحالم. درواقع به اندازه تمام مدال‌های خودم برایش از صمیم قلب خوشحال شدم.

نایب رئیس فدراسیون کشتی در مورد اینکه علی گرایی با وجود همه شایستگی‌هایش بار دیگر به فینال 77 کیلوگرم نرسید، تاکید کرد: حقیقتا ظرفیت علی گرایی خیلی بیشتر از اینهاست ولی متاسفانه احساس می‌کنم که خیلی نمی‌تواند به آن فضای رقابتی غلبه کند وگرنه به لحاظ تکنیک و تاکتیک و داشته‌های فردی فکر می‌کنم از تمام رقبایش جلوتر باشد. امیدوارم در آینده بتوند نتایج بهتر از این کسب کند.

سوریان در مورد رضا گرایی و دوکامبکش در مبارزه با رقبای ژاپنی و گرجستانی اظهار داشت: کشتی رضا فراز و نشیب زیادی داشت، خداراشکر آنقدر پتانسیل قوی و توانمندی داشت که دو تا کشتی نزدیک را با برد تمام کند، آنهم در شرایطی که دیگر باور نداشتیم نتیجه را برگرداند اما در هر دو مبارزه موفق شد امتیاز از دست داده را جبران کرده و به فینال راه پیدا کند. او در اوج جوانی با طلای المپیک و مدال قهرمانی جهان باید پختگی لازم را پیدا کند و این فراز و نشیب از کشتی‌اش جدا شود. رضا گرایی حقیقتا یک سرو گردن از همه رقبایش بالاتر است.

نایب رئیس فدراسیون کشتی در خصوص  قهرمانی محمدهادی ساروی نیز عنوان کرد: هادی همه چیز تمام است، به بهترین شکل ممکن طلای دنیا را با اقتدار از آن خود کرد، شبیه به همان کاری که علی اکبر یوسفی در سنگین وزن انجام داد.

قهرمان سال 2005 کشتی فرنگی جهان در خاتمه در مورد کسب مدال تاریخی سنگین وزن جهان گفت: این برای اولین بار در 60-70 سال کشتی فرنگی است که مدال طلای سنگین وزن می گیریم. ایران هیچ وقت در بین طلایی های این وزن سهمی نداشته که خوشبختانه به این مهم رسیدیم و حالا در تمام اوزان طلای دنیا را گرفته‌ایم. امیدوارم امروز میثم دلخانی و محمدرضا گرایی هم طلا بگیرند تا تمام رکوردها را حتی از سه طلای المپیک لندن جابه جا کنیم.

کشتی فرنگی قهرمان جهان| قطعی شدن قهرمانی روسیه و نایب قهرمانی شاگردان بنا + جدولیوسفی: مادرم امشب خوشحال‌ترین زن جهان است؛ مدالم را به او تقدیم می‌کنم/ خوشحالم جا پای الگوی کشتی‌ام گذاشتمبازگشت ‌قهرمان طلایی مسابقات کشتی جهان به زادگاهش/ آملی‌ها از ابتدای جاده هراز به استقبال امیرحسین زارع رفتند



انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: کشتی کشتی کشتی فرنگی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۳۸۰۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!

من «ربا» هستم. تا حالا پنج بار در جنگ آواره شده‌ام. از «بیت حانون» تا «تل الزعتر» تا اردوگاه «جبالیا» و بعد «دیر البلح» که دو بار آنجا جابه‌جا شدیم. آخرین بار هم «رفح». - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «ربا حسان» از زنان مقاوم فلسطینی است که از اوضاع و آنچه امروز در غزه می گذرد نوشته است. او می گوید چند بار دیگر آواره گی از سرزمینش را تجربه کرده اما این بار از تجربه آخر خود که توسط اسماء خواجه زاده به فارسی ترجمه شده، چنین روایت می کند: 

من «ربا» هستم. تا حالا پنج بار در جنگ آواره شده‌ام. از «بیت حانون» تا «تل الزعتر» تا اردوگاه «جبالیا» و بعد «دیر البلح» که دو بار آنجا جابه‌جا شدیم. آخرین بار هم «رفح».

من با هربار آوارگی مقداری از اشتیاقم به زندگی را از دست می‌دادم. از جمع کردن خودم در مکان‌ها خسته شدم. یادم می‌آید در دیر البلح، وقتی داشتیم جابه‌جا می‌شدیم وسط راه ایستادم؛ دلم می‌خواست به طرف خانه خودمان بروم نه به سمت پناهگاه. مرگ برایم اهمیتی ندارد. آیا زندگی ارزش این‌همه ماجرا برای نجات پیدا کردن را دارد؟ در ذهنم جمله مولایمان علی تکرار می‌شد: «این دنیای شما نزد من از آب بینی بز بی‌ارزش‌تر است.»

درخواست عربستان بر ایجاد گذرگاه امن برای کمک به غزه

جنگ اینجا، یک جنگ نیست بلکه چندین جنگ است. جنگ‌های آب و غذا و جابه‌جایی و حتی سرما. بدنم را به غذای کم عادت داده بودم و حتی اگر در روز یک لقمه غذا می‌خوردم تأثیری روی من نداشت اما سخت‌ترین موضوع، کمبود آب بود. روزی که با هشت نفر از اعضای خانواده‌ام به جبالیا آواره شدیم، باید فقط دو لیتر آب استفاده می‌کردیم!

این دو لیتر آب هم برای نوشیدن بود هم رفتن به توالت. من روزی یک بار آب می‌خوردم تا مجبور نباشم بروم توالت، و سهمم از آب نوشیدنی را برای وضو نگه می‌داشتم، که آن را هم بعدها تیمم می‌کردم.

ما در جنگ همه‌چیز را بازیافت می‌کنیم. مثلا تفالۀ قهوه را نگه می‌داریم و مقداری آب به آن اضافه می‌کنیم و می‌گذاریم دو روز بماند و تخمیر شود. بعد دوباره آن را می‌جوشانیم و می‌خوریم. آبِ شستن لباس‌ها و مایع ظرفشویی را نگه می‌داریم تا دوباره در توالت ـ خدا عزتتان بدهد ـ

استفاده کنیم. پاکت‌های پنیر و لیوان‌های مقوایی را نگه می‌داریم تا بسوزانیم و رویش آتشش غذا درست کنیم. بطری‌های شامپو و صابون را نگه می‌داریم تا داخلشان آب بریزیم و به جای شلنگ استفاده کنیم. یا از بقچه لباس‌ها به جای متکا و از در مربا به جای بشقاب استفاده می‌کنیم. پردۀ درمانگاه را به‌عنوان روانداز استفاده کردیم و بعدا وقتی به ما روانداز دادند از پرده‌ ها، خیمه درست کردیم.

دنیا اینگونه و به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن زهد را به ما یاد داد.

کمدی سیاه در جنگ؟ چقدر پیش می‌آید که به یک دلیل هم می‌خندم و هم گریه می‌کنم. در ابتدای بحران آب در شمال، خیلی گریه کردم. مادرم با لبخندی بر لب گفت اشک‌هایم برای شستن صورتم بس است و باید آب را برای کار دیگری استفاده کنم. خندیدم. یا بعدتر وقتی داخل اتاق معلمان مدرسۀ ابتدایی وابسته به آژانس «غوث» زیر تخته سیاه می‌خوابیدم گریه کردم. بالای سرم ابری بزرگ و پنبه‌ای از سقف آویزان بود که رنگش خاکستری شده بود. یک نخ آبی هم از آن آویزان بود انگار که از ابر باران می‌بارید.

من هربار می‌خواستم بخوابم به آن زل می‌زدم و از سادگی این ایده می‌خندیدم اما یک لحظه بعد وقتی یادم می‌آمد به چه دلیل اینجا خوابیده‌ام می‌زدم زیر گریه. یا یک روز وقتی عمه‌ام برای دیدن ما به پناهگاه آمد، برای برادرزاده‌ام که نوزاد بود پوشک آورده بود. مادرم به او گفت این پوشک‌ها برای برادرزاده‌ام کوچک است اما اشکال ندارد چون ما دخترها می‌توانیم از آن به جای نوار بهداشتی استفاده کنیم. و به این شکل هرچیزی باعث خنده‌ام می‌شد، همان به گریه‌ام می‌انداخت. 

چه پناهگاه چه مدرسه جاهایی بودند پر از خفت و تحقیر. در روز چهار نان پیتا میان ما تقسیم می‌کردند. نصف نان برای یک نفر و هر نان هم به اندازه یک کف دست! بعدتر ما از نانوایی‌ها نان می‌خریدیم تا اینکه آنها هم بسته شد. بعد با مصیبت آرد خریدیم و در تنور گلی نان درست کردیم. 

یک نمونه تحقیر را برایتان بگویم؛ رفتن به توالت. داخل مدرسه نه تا توالت بود با هزاران آواره، و صفی طولانی برای قضای حاجت درست می‌شد. من اول مجبور بودم هیچ‌چیز نخورم تا مجبور نباشم داخل صف بایستم یا در حیاط مدرسه جلوی همه راه بروم. از اینکه با آن وضعیت اهانت‌بارم آنجا بودم خجالت می‌کشیدم. برای همین از برخورد با مردم و حتی دیدن خودم در آینه پرهیز می‌کردم.

یک بار به من اصرار کردند به بیمارستان اماراتی نزدیک پناهگاه بروم و آنجا حمام کنم. اولش قبول نکردم. چون نمی‌توانستم قبول کنم با این وضعیت پایم را بیرون بگذارم و در خیابان راه بروم اما آخرش رفتم. من تنها کسی نبودم که می‌خواست حمام کند. در هر اتاق حداقل ده نفر منتظر نوبتشان بودند تا حمام کنند و مسئولان هم از یک اتاق دنبالمان می‌آمدند و از آنجا بیرونمان می‌کردند و به اتاق دیگر می‌فرستادند. برایم تحقیرآمیز بود. به شکل بی‌سابقه‌ای گریه کردم و به حمام و آب و جنگ لعنت فرستادم و بدون اینکه دوش بگیرم برگشتم. از نظر روحی خیلی برایم سنگین بود.

در پناهگاه یک بار یکی از هم‌کلاسی‌های دانشگاهم را دیدم. از زمان فارغ التحصیلی در سال 2019 این اولین باری بود که می‌دیدمش. خودم را از نگاهش می‌دزدیدم چون خجالت می‌کشیدم و امیدوار بودم او مرا ندیده باشد. صبح روز بعد در راه دستشویی از دور دیدمش که کنار در ایستاده. نمی‌توانم دربارۀ واکنشم توضیحی بدهم اما از دور برایش دست تکان دادم. مرا ندیده بود و من همچنان دست تکان می‌دادم تا به او رسیدم. سلام کردم و عمدا خیلی حرف زدم چون می‌خواستم به او و خودم ثابت کنم از این وضعیت تحقیرآمیز شرمسار نیستم در حالی‌که در واقع تا سرحد مرگ شرمسار بودم. شاید هم دیدن یک چهرۀ آشنا در این وضعیت باعث می‌شد حس کنیم کمی تسلی پیدا کرده‌ایم! نمی‌دانم. 

با گذر زمان به پناهگاه عادت کردیم. وضعیت آب بهتر شد و ما روی آتش غذا درست می‌کردیم. حتی من مرفه شده بودم و صبح‌ها زود بیدار می‌شدم تا خودم تنهایی آتش روشن کنم و روی آن چای یا قهوه بگذارم. بعد یک مودم خریدیم و اشتراک اینترنت گرفتیم. حالا هروقت تشنه‌ام می‌شود آب می‌خورم و هروقت خواستم توالت می‌روم و دیگر به مردم داخل حیاط و اینکه چقدر داخل صف منتظر خواهم شد، اهمیتی نمی‌دهم. 

همین‌طور برای پوستم کرم خریدم تا مثل قبل به خودم توجه کنم و چند کتاب هم گرفته‌ام تا اینجا بخوانم با این‌حال خسته و ترسیده‌ام. می‌ترسم از اینکه این، زندگی‌ام بشود. می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • از ساخت داروی درمان دیسک کمر تا تلاش موفق کشتی‌گیران فرنگی برای کسب تمام سهمیه‌های المپیک
  • رفتن حسن یزدانی به مجارستان اشتباه است!
  • می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!
  • وداع تیلور از تشک کشتی؟ حریف یزدانی مربی می‌شود
  • خداحافظی تیلور از تشک کشتی؟ جادوگر مربی می‌شود
  • دیوید تیلور از کشتی خداحافظی می‌کند؟
  • خداحافظی دیوید تیلور از کشتی؟/ اولین پیشنهاد مربیگری به جادوگر رسید
  • تمام رشته‌های المپیکی باید مورد حمایت قرار گیرند
  • محمدرضا گرایی فقط 50 درصد شانس حضور در المپیک 2024 را دارد
  • بویری: بی‌حاشیه بودن و قلب پاک مُهمدی او را رو به جلو می‌برد